هوففففففففففففف


 حالا فکر کردید چرا دخترا بتون میگن داداش؟!

میگن داداش:ینی فکرای الکی نکن

میگن داداش: یعنی زیاد بهم نزدیک نشو

میگن داداش: که وقتی مزاحم پیدا کردن بتونن با کمک داداش ردش کنن

میگن داداش: که وقتی ناراحتن با یکی حرف بزنن

میگن داداش: که وقتی میخوان لج یکی رو دربیارن از یکی کمک بگیرن

میگن داداش: که گاهی چیز های رو ک نمیدونن ازشون یاد بگیرن

میگن داداش:یعنی من نمیخوام دوست پسر داشته باشم بیخیال من بشو

میگن داداش:که هم باهات حرف بزنن و هم از هر پیشنهاد ناراحت کننده ای درامان باشن

...

اهمممم صدا میاد؟!!

نوابغ ماااااااااااااا....

 

هـــــــــــــــــــــــــــــــــی

آی زندگی سیرم ازتـــــــــــــــ

آی دنیا دلگیرم ازتـــــــــــــــــــ

اینم از آهنگش...

خوده خوشگلم دیگه حوصله ای واسش نمونده...

یکم تغییر کردم.یه مدتی بود غرورمو زیر پام گذاشته بودم لهش میکردم...یه آدم خیلی خیلی احساسی...و البته همیشه حساسو عصبانی(به قول مریم سیرتیخ)

امـــــــــــــــــــا...

دیگه تموم شد(البته امیدوارما)همه چی شده فیفتی فیفتی...شدم همون فاطیه مغرور...همونی که همیشه پیش دوستاش خندونه.جلو پسرا اخمو و گند اخلاق...که بیرون به هیچکس رونمیده...خلاصه که کمال همنشینی اثر میکنه دیگــــــــــــــــه.بـــایــــــدمـــــــ بکنه...

خب مامان sa مونم کارشو کرد...با نکات پند آموزش...(خوبه که من واسه اون اثر میذارم اون واسه من)

بابای tomboy مونم که با کتک کاری اثرشو گذاشت...(البته یکی زد دوتا خوردا)

بالاخـــــــره والدین احترامشون واجبه دیگـــــه...

خلاصــــــــه میدونم اینا همش چرت و پرتن...

فقط واسه اینکه حال و هوای اینجا یکم از دپی درآد نوشتم...

خـــــــــــــــــب فعلا بریم کله پاچمونو بخوریمو عین گاو بشینیم سردرسامون...

1392/10/8


خب حالا میریم سراغ ادامش...

1392/10/10

خدایـــــــــــــا دو دیقه بیا پایین کارت دارم...

خدایـــــــــــــا هیچ جوانی را بیکـــــــــــــــار نفرما...!!!!!!!!

همگی بگین آمیـــــــــــــــــــــــن...

اینو که گفتم علت داره...اونم چندتـــــــــــــــا...

بالاخــــــره تکلیفمو روشن کردم.فقط دعا کنین دوباره خرنشم چون تازه واقعا آدم شدم و سارا امروز تعجب کرد که اینقده تغییر کردم.(آدم شدم دیه...چرا چشم دیدنمو ندارین)

داداشم بعد از یک ماهو نیم اومده...شب ژانویه...اونم چه شبی...هنوز که هنوزه شکمم وضعش...

به خاطر ایشون کله پاچرو نگه داشتن که جناب تشریف بیارن...تونم تازه فرمودن که واسه نهار نمیتونن بیان نگه داریم واسه شام...از بس که این عمومو زنعموم لی لی به لالامون میذارن دیه...هیچی دیگه فک کنین واسه شام کله بخوریم اونم با دله بازیای من و داداشم و پسر عموهام...

دیگه اینجارو خلاصه میکنم چون فک کنم بتونین حدس بزنین چه گندایی تونستیم بزنیم... :دی

میریم سراغ خلافیت جوانان نابغه ی این میهن عزیز...که 6 تاشون مهندس مملکت و 2 تاشونم دکتر مملکت.اینجا لازمه دونقطه خط مستقیم بشم :|

آقایون شبه ژانویه تلوزیونشون قطع میشه(حالا به دلایلی)پامیشن از بیکاری خلاقیت به خرج میدن...

میرن پارک تا درخت کریسمس پیدا کنن...:|

میرن یه درخت کریسمس پیدا میکنن که دوبرابر قد داداشمه(که آقا قدش انداره میله پرچمه)

8نفری از ریشه میکننش که پلیس سرمیرسه و الفـــــــــرار...اینام 206 برده بودن...تو صندوق عقب جا نمیشه صندوقو وا میکنن درختو میکنن تو ماشین تا فرمون میاد.عین خمیردندان میچپن تو ماشین و درختو نگه میدارن.پلیسم دنبالشوووووون...هیچی دیگه آخرش پلیسو میچزونن و میرسن خونه...6 طبقه رو با آسانسور میبرنش بالا و بعد میبینن کثیفه و نیاز به حموم داره.از بس که انواع موجودات گرانبهارو نگه داشتن دیگه حرفه ای شدن(نکه خیلیم با سلیقه ان)هیچی دیگه میبرن حموم میبینن جا نمیشه(حمومشون اندازه نصفه خونسا)نصفشو یه بار میشورن بعد میارن بیرون نصف دیگشو میشورن.بعدش میارن خشکش میکنن 2تا لامپ 200 آویزون میکنن.چندتا کاغذ تیتاپ از اینایی که برق میزنن با چنتا جوراب تزیینش میکنن و ..............................میشه یه درخت کریسمس...

بعدش از فرداش دوستاشون که میان از هرکدوم 5000تومن میگیرن که پیش درخت کریسمس عکس بگیرن بذارن تو فیـــــس بــــــوکـــــــــ.ایـــــنم از جوونــــــای مملکتـــــــــــــــ...

اون درخته هم تویه بالکونشون تبدیل شده بود به لونه ی سگشون(گفتم که انواع اکسام حیواناتو نگه داشتن...البته از این معمولیا نه ها.از اون اشرافیا و اینا.باو به تیپشون باید بخوره آخه):|

هیچی بعد یک سال میخوان خونشونو عوض کنن به فکر این میفتن که چجوری اون درخت بیچاره رو بیرون کنن.از طبقه 6 میندازنش پایین.میگفت گرد و غبارش تا اون طبقه بلند شده بود.

هیچی دیگه این نابغه ها کلا دارن حیف میشن.من نگرانشونم واقعا...:|

اینجانب هم خواهر ایشونم دیگه...:|

حالا سارا و بیتا و مریمم که شدن دوسته بنده دیگه حسابمونو ببرین...:|

 خبر جنجالی

از بیتا که پست بعدی میگم...

خب میریم سراغ مش سارا خانیــم...

سارام که استاده تو آفتابه برداشتن تو کارامون...ینی پیش هر معلمی باید یه بارا بذاره هـــــــــــا...ینی اگه نحرفه فک میکنن زبون نداره(همون لال خودمون.خانوم ناراحت میشن لال بگیم واسه همون)...بنده خدا هیچکاری نمیکنه هافقط بدجور بارا میذاره...بــــــــــــــد جــــــــــــور...

اسممون شده مهــــــــره ی سوختـــــــه...

حالا یه بار رفتیم رو فاز شعر عاشقونه...(باز جو برمون داشت)معلممون خعلی فک کرد آخرش گفت که یکی از شاعرا میگه:"شب بودو ماه بودو معشوق پشت در...منم که م س ت..."آقا جاتون خالی زنگ ورزش وسط زمین والیبال بهار داد میزنه:"سارا چرا واستادی بازی نمیکنی؟"واییییییییی جونم براتون بگه که معلم ورزشمونم مانتوش شبیه بونی فرم ماها بود.بعد سارا برگشته بهش میگه فدات شم جاده بغلشو باز کرده.میگه: بیا بیا.حالا معشوقم پشت در منم که م......س.....ت.هیچی دیگه معلم که سرشو بلند کرد سارا واقعا م س ت شد.از حال رفت.حالا با سانشور نوشتما...این از کوچیکترین سوتی هایی که داده...:|

این مریمم که علاوه بر پایه بودن تو کارامـــــــــــــون فقط منـــــــــــگ میزنه...با کله میره تو بغل ملت از بس که همش با اون ipadش که هرجا میره تو دستش عین این خنگولا داره گیم بازی میکنه(مامانش دعوام میکنه از رو نمیره که ماشالا)با اون ابروهای موکتش که اخمش زمینو اوسوز...ملت شماره میذارن تو جیبش این خنگم اصن نمیفهمه کی و کجا اینکارو کرده ها...وای از دست ما نابغه ها...

اضافه های بروبچ(sa,tomboy,mary bay gush):

tomboy:فاطی هم مثه این خان باجی ها می شینه تو کلاس بافتنی میبافه.بچم فعال شده.15cm بافته خعلیـــــــــه...فردا میبینیم با چرخ خیاطی اومده مدرسه...گلدوزی...سبزی پاک کردن...:| هیچــــــــــــــــــی...(من:خب چش ندارین ببینین من چیکار کنم.بلد نیستین حسودی میکنین به من :|)

sa:خخخخخ آره بیتا.این عین این پیرزنا همش با خودش حرف میزنه یه میل میبافه...

تازگیا صداش دیگه نمیافته سرم میافته وسط معدم...(من:خیلیم دلت بخواد که...صدام نباشه میداریخین عزیزم :|)

حالا امروز،فرداس که  سبزی بیاره آش و قورمه سبزی بیاره وایسه پیش خانم صمدپور با اون صدای وحشتناکش داد بزنه: بچه ها غذا...(من:شما نخرین خب.نمیذارین که استعدادای من شکوفا بشه...دست پختمم که عالیه :p) آخه با اون قلب مهربونش...نوچ بچم داره تلف میشه...ببریم بذاریم به نابغه ها درس بده اصن خودم هنرهای زیبا...

اهوووووووو یادم رفت تازه با اون سیماشم منو هر روز آب پاشی میکنه.عین پیرزنایی که تازه دندون مصنوعی گذاشتن...(من:اونقد پیرزن پیرزن میکنی انگار خودت سن بچمو داری.لامصب تو که فقط14 روز ازم بزرگی :p)

mary bay gush:منم در توصیف این بشر فقط لبخند میزنم و سکوت میکنم و میگم=دا!!!!نینماخ...سفه آدامدی دا :D...

سه نقطه ها چرا همش زیر آب منو میزنید

sa:بیتا بذا حالا بت میگم:
sa:دوستان(خخخخخخخ)یه بار بیتا یه جمع قاطی مرد و زن و دختر و پسر مثلا میخواد اظهارنظر کنه فاز فیلسئفی برداره وایستاده داد میزنه:"پشت هر مرد موفقی یک زن قدرتمندی خوابیده" :|
که در این حال پریدگی رنگ جماعت و چشم و ابروهای فامیل به وضوح دیده میشد...
حالا هی بگو
ــ بیتا فدات شم یکم آرومتر...
ــ نه،آخه چرا...مگه دروغ میگم...
ــ بیتا زنه وایستاده عزیزم وایستاده...
مگه تو اوم مغزه خنگش میره...
ــ نه خوابیده...!!!
بیتا تو دهنت...
ــ کسی چتقوی منو ندیده...
منم دو نقطه خط مستقیم...
sa:این مریمم که دیگه اندشـــــه...یه کودک درون داره شدید فعال...کلی غیرت داره روش...حالا همش به اینو اون میگه بش سر بزنن...تنهاش نذارن...حالا کلی ام با اسمم از عوضم نطق میکنه...خخخخخ دمت لایک خداییش بعضیاش واقعا حرف دلمه...واییییییی کلیم روما غیرت داره.عاشقتم آجی(من:ایشششششش باز این لوس شد...عجببببببب...:|)
ادامش با بیتا:
tomboy:مریم چاقوی منو تو برداشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
********
دیگه الان دستام کهیر زدن از بس نوشتم...واییییییی مردم...
این سرکاخوردگی ها منو میکشن آخرش...
اول سال سرما میخورم تا آخر سال مریضم...
به به...

راستی لینکای گرامی خیلی وقته خیلیاتون نیستینا.بیمعرفت شدین...

اخطار دادم دیه... :|

منو داداشم: