سلام دوستای گلم.خوبین؟خوشین؟سلامتین؟

بچه ها ببخشید این چند روز نبودمو شما اومدین به من لطف کردین...مرسی از همتون.

آخه سرم شلوغ بود.عروسیه پسر عموم بودو اونجا گرفتار بودیم.منم که چون جای خواهر داماد بودم هزار تا مشغله داشتم.برده بودن تو آتلیه مثه میمون باهام بازی میکردن.اعصاب آدمو خورد میکنن با این کارای چندش آورشون.هی میگفتن این کارو بکن اونکارو بکن.طرفم یه دختر زشتو لوسو نمکدون بود.واه واه واه.حالا تو تالار میخواست بهم بگه که چجوری گلارو جلوشون بریزم 3ساعت توضیح میداد هرچی میگفتم فهمیدم باز ور ور حرف میزد اعصابمو خورد میکرد.منم که کلا از اعصاب کم دارمو اخلاقم گنده به زور خودمو نگه داشته بودم...

حالا بعد اینا خعلی خوش گذشت جاتون خالی.........

اما جالبش اینجاش بود:

وقتی میخواستم برم به عروس دوماد کادو بدم حالا از یه طرف فیلم میگرفتن از یه طرف عکس مینداختن.پاک آدمو گیج میکردن.عکاسه که میخواست عکس بگیره هی یه اتفاقی میفتاد که نمیشدهی صحنرو تکرار میکردیم تا خانوم بتونه عکس بگیره.فک کنم یه5,6 باری پسر عمومو بوس کردم اونم جلو اون همه آدم.آخر دیگه دیوونه شدمو گفتم نمیخواد اما دیگه شد.انگار من مسخره اونا بودم.از خجالتم سرخ شده بودم دیگه...خداروشکر به خیر گذشت...

بعله بعله اینام تموم شدنو داریم به زندگیمون ادامه میدیم تا15شهریور که عروسی اون یکی پسر عمومه...

والا یا کل سال اصن عروسی نداریم یام که تو یه ماه 2تا عروسی داریم تونم پشت سر هم.دیه کاریش نمیشه کرد.حالا خوبه لباسامو از قبل گرفتم راحتم وگرنه...

خلاصهههههههههههههه بازم جاتون خالی...................فدای تک تک تون...............

فهلا بای...........